سیف بن عمیره نخعی
سیف بن عَمیره نَخَعی از اصحاب کوفی امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) است. از او شعری در رثای امام حسین(ع) و همچنین کتابی روایی نقل شده که راویان پرشماری از این کتاب حدیث نقل کردهاند. برخی او را شیعه امامی ندانستهاند؛ ولی بیشتر عالمان شیعه این نظر را رد کرده و وی را امامیه میدانند. او از راویان زیارت عاشورا است.
زندگی نامه
درباره زندگی و سال تولد سیف بن عمیره اطلاع چندانی در دسترس نیست. جز اینکه وی در عصر امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) میزیسته است.
همچنین دو پسر وی به نامهای علی و حسین نیز از اصحاب امام رضا(ع) بودند و هر دو کتابی حدیثی داشتهاند.
جایگاه روایی
سیف بن عمیره یکی از راویان ثقه و علمای دارای تصنیف است و کتابی دارد که افراد ثقه مشهوری از کتاب وی نقل کردهاند. از جمله:
ابراهیم بن هاشم، اسماعیل بن مهران، ایوب بن نوح، حسن بن محبوب، حسن بن علی بن ابوحمزه، حسن بن علی بن یوسف بن بقاح، پسرش حسین بن سیف بن عمیره، حماد بن عثمان، عباس بن عامر، عبدالسلام بن سالم، عبدالله بن جبلة، علی بن اسباط، علی بن حدید، علی بن الحکم، علی بن سیف، علی بن نعمان، فضالة بن ایوب، محمد بن ابی عمیر، محمد بن خالد الطیالسی، محمد بن عبد الجبار، محمد بن عبد الحمید، موسی بن قاسم و یونس بن عبدالرحیم.
گرچه برخی مانند ابن شهر آشوب وی را واقفی معرفی کرده و برخی وی را تضعیف کردهاند، اما عالمانی مانند شیخ طوسی و نجاشی وی را ثقه دانسته و ضعیف و واقفی بودن وی را ردّ کردهاند.
همچنین وی از جمله راویان زیارت عاشورا است.
جایگاه فقهی و اجتماعی
ابن ندیم، او را از فقهای شیعه نام برده که فقه را از ائمه شیعه روایت میکرده است.
گویا او به دربار منصور عباسی رفت و آمد داشته است چرا که منصور خلیفه عباسی از وی درباره روایتی از امام محمد باقر(ع) در باب علامات مهدی سؤال کرده است.
پوشیدن لباس سیاه در ایام محرم از جمله اعمالی است که شیعیان در عزای امام حسین(ع) انجام میدادهاند. یکی از کسانی که در عصر حضور ائمه به پوشیدن لباس سیاه اهتمام داشت، سیف بن عمیره است که در برخی منابع به آن اشاره و سیره وی در کنار اشخاصی مانند ام سلمه و مختار بن ابوعبید ثقفی به عنوان سیره اصحاب ائمه ذکر شده است.
جایگاه ادبی
سیف بن عمیره از جمله سرایندگان درباره امام حسین(ع) نیز میباشد. وی شعری درباره امام حسین(ع) سروده است که شروعش با این ابیات است:
جل المصاب بمن أصبنا فاعذری | یاهذه وعن الملامة فاقصری | |
أفمـا علمت بـأن مـا قد نـالنا | رزء عظیم مثله لـم یذکـر | |
رزء عظیـم لایـقـاس بمثلـه | رزء فلم تسمع بـه أو تبصر | |
رزء بـه عـرش الإله مصابـه | والشمس کاسفـة و لما تزهر | |
رزء النبی المصطفی و مصیبـة | جلت لدی الملک الجلیل الأکبر | |
رزء الحسین الطهر أکرم من برا | باری الوری من سوقة ومؤمر | |
من جده الهادی النبی المصطفی | وأبـوه حیدرة عظیم المفخـر |
همچنین در بخشی از این شعر وی صراحتا به نام حضرت رقیه و بخشی از سرگذشت اسرای کربلا اشاره میکند که ممکن است منظور شاعر از رقیه مذکور در شعر، رقیه دختر امام علی (ع) باشد که اسمش در شمار افراد حاضر در کربلا ذکر شده است:
و سکینة عنها السکینة فارقت | لما ابتدیت بفرقة و تغیر | |
و رقیة رقّ الحسود لضعفها | و غدا" لیعذرها الذی لم یعذر | |
ولام کثوم یجد جدیدها | لثمُ عقیب دموعها لم یکرر | |
لم انسها و سکینه و رقیة | یبکینه بتحسر و تزفر | |
یدعون امهم البتولة فاطما" | دعوی الحزین الوالح المتحیر | |
یا امنا هذا لحسین مجدلا" | ملغی عفیرا مثل بدر مزهر | |
فی تربها متعفرا" و مضخما | جثمانه بنجیع دم احمر | |
ظمآن فارغ راسه جثمانه | عریان مسلوب الرداو المئزر | |
یا امنا نوحی علیه و عَوّلی | فی قبرک المستور بین الاقبر | |
یا امنا لو تعلمین بحالنا | لرایت ذاحال قبیح المنظر | |
اما الرجال فموسر و معفر | والمحصنات ففی سبی و تشهر | |
و عبیدکم سیف ابن عمیره | عبد لعبد عبید حیدر قنبر |
ترجمه این شعر چنین است :
- آرامش از سکینه جدا شد چون که او از امام خود جدا گردید... حضرت رقیه کسی بود که حسودان برای ضعف و ناتوانیش دل سوزاندند. این عده فردای قیامت مجبور به عذرخواهی از او میشوند هرچند که هیچ عذری برای آنها وجود ندارد... حضرت ام کلثوم نیز هر لحظه صورت اشک آلودش را با پارچهای پاک میکند... من هیچگاه ام کلثوم و سکینه و رقیه را فراموش نمیکنم که برای امام حسین با آه و ناله حسرت گریه میکردند... آنها مادرشان حضرت فاطمه علیهاالسلام را با حال محزون و سرگردان و حیران صدا میزدند... آنها با مادر خود چنین میگفتند: «ای مادر! این حسین فرزند توست که همچون ماه روشن به روی خاک افتاده و در خاک و خون غلطیده است... ای مادر این حسین توست که با پیکری برهنه و پر خون در خاک افتاده و به خون بدنش سرخ گشته است... ای مادر این حسین توست که دشمنان او را با لب تشنه شهید کردند و سرش را از بدنش جدا نمودند و بدنش را عریان و برهنه روی خاک رها کردند... ای مادر در میان قبرت که در میان قبرها مخفی و مستور است برای حسینت نوحهسرائی کن و فریاد واویلا سر بده... ای مادر اگر بودی و از حال ما خبر داشتی یقیناً ما را با حال دلخراش و دیدگانی ناراحت کننده میدیدی.... ای مادر مردان ما یا اسیرند و یا در خاک و خون غلطان میباشند و زنان ما نیز در اسارت و در معرض دید مردم کوچه و بازار قرار گرفتهاند.... "ترجمه بیت آخر": ای سادات و موالی من! سیف بن عمیره بندۀ بندۀ غلام حیدر قنبر است!
پانویس
- ↑ عبد الجبار رفاعی، معجم ما کتب عن الرسول و اهل بیته، ج۱۱، ص۵۸ و ج۱۱، ص۹۹.
- ↑ رجال الطوسی، باب السین، ص۳۳۷
- ↑ شبر، ادب اللطف، ج۱، ص۱۹۷ به نقل از رجال سید بحرالعلوم، ص۳۶.
- ↑ الفهرست طوسی، باب السین، باب سیف، ص۲۲۴
- ↑ رجال النجاشی، باب السین، ص۱۸۹
- ↑ سیدمحسن امین، أعیان الشیعة، ج۱۱، ص۳۲۷و نیز ر.ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، دفاع از زیارت عاشورا، ص۳۱ و ۳۲.
- ↑ شبر، ادب اللطف، ج۱، ص۱۹۷ به نقل از ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۲.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۷۰ و ۳۷۱.
- ↑ مقاله چرایی سیاه پوشی، نوشته محمدرضا کاشفی به نقل از سیاهپوشی در سوگ ائمه نور، ص۱۲۹- ۱۵۵.
- ↑
- ↑ شبر، ادب اللطف، ج۱، ص۱۵۵ و ۱۵۶
- ↑ دائرة المعارف الحسینیة ـ دیوان القرن الثانی، ص۴۳
- ↑
منابع
- آصفی، محمدمهدی، دفاع از زیارت عاشورا، مجله علوم حدیث، پاییز ۱۳۸۸، شماره ۵۳.
- امین، سید محسن، أعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، الطبعة الخامسة، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.
- رفاعی، عبد الجبار، معجم ما کتب عن الرسول و أهل بیته، تهران، نشر وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- شبر، جواد، ادب الطف أو شعراء الحسین علیهالسلام، بیروت، دار المرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی، رجال الطوسی، قم، نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی، الفهرست، قم، نشر کتابخانه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق
- کاشفی، محمدرضا، چرایی سیاه پوشی، مجله پرسمان، اسفند ۱۳۸۱ش، شماره ۶.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، نشر اسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
- مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، نشر کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- پایگاه حوزه نت.
- پایگاه حدیث نت.
- پایگاه پژوهشی تبیان.
- شبکة کربلاء المقدسة.